گل مامان این ماه که برای چکاب رفتیم دکتر صدای قلب مهربونت بلندتر شده بود همه چی خوب بود ولی دکتر گفت حس میکنم آب کیسه اب کمی زیاده باید سونو بشم خدا میدونه دلم کجاها که نرفت قربون خدای مهربونم برم که همیشه یادش بهم ارامش میده بماند شب چه جوری خوابیدم وصبح با چه حالی بیدار شدم فقط گریه میتونست ارومم کنه به بابایی هم چیزی نمیتونستم بگم چون دعوام میکرد میگفت مطمئن باش همه چی نرماله وقتی سونو شدم دکتر گفت همه چی نرماله یه پسر سالم تو دلته ازش خواستم صورتت ونشون بده دکتر با حوصله این کارو برام کرد می خواست ازت عکس بگیره تکون میخوردی یه لحظه بلند خندید گفت میبینیش داره زبون درازی میکنه من که چیزی ندیدم دکتر گفت ازش دهن باز عکس میگیرم برات خاطره بش...